تقدیر


حس بی انتها ...

آيا اين تقدير منه؟؟؟؟؟

تا روزها در جاده دلتنگي بنشينم و
افسوس دوري تو را بخورم.
درختان جاده زندگيم در حال خشك شدن هستند
افسوس كه تو ديگر در كنارم نيستي
افسوس كه سرنوشت براي ما جدايي را رقم زده .
افسوس كه هرچه بدوم و بدوم تو دور و دورتر مي شوي
گفتي ما بدون هم خوشبخت تريم اما....

اما خوشبختي من در با تو بودن بود
افسوس كه خوشي ها تمام شد
افسوس كه باهم بودن ها تمام شد
اما اگر تو بدون من خوشبختي

دوري را تحمل مي كنم

من و تو دو خط موازي بوديم كه هرگز نقاشي پيدا نشد

تا دو سر ما را عاشقانه به هم برساند

و تا آخر اين دنيا موازي خواهيم ماند.
لعنت به اين دنيا



نوشته شده در دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:48 توسط ساحل| |


Power By: LoxBlog.Com